شوخی در مورد ستاره شدن فوقالعاده محکم جیسون استاتهام – توانایی مالی او به عنوان یک بازیگر اکشن بیش از دو دهه است که اجرا میشود – این است که او همیشه همان شخصیت را بازی میکند: یک مجری رواقی و نشکن که گاه و بیگاه عاقلانهای را ارائه میدهد. نشان تجاری خود کارگردان گای ریچی، کمدی جنایی سبک بریتانیایی، پرتکرارترین الهام خود را در این کهن الگو پیدا کرده است، که ریچی از زمانی که هر دو با «قفل، انبار و دو بشکه سیگار» (1999) شروع به کار کردند، در استاتهام شکل گرفت.
آنها بارها و بارها با هم جفت شدهاند، اما در «عملیات فورچون: روسی دو جنگ»، به نظر میرسد که ریچی، و به نوبهی خود استاتهام، بیش از حد عادی به روال عادی استراحت کردهاند. کیفیت متمایز شخصیت استاتهام در این یکی؟ اورسون فورچون بهترین مامور ماموریتی است، اما او با درخواستهای بوژی از کارفرمایانش استقبال میکند: برای بهترین شرابها، و «تعطیلات توانبخشی» برای کاهش روان رنجوریاش. این یک ویژگی شخصیتی عجیب و غریب است که در بالای نمای بیرونی معمولاً سخت استاتهام قرار گرفته است، و علیرغم بهترین تلاشها از چند شوخی ضعیف، به نظر میرسد که به عنوان یک فکر بعدی به ذهنش خطور کند.
بیشتر فیلم به این شکل عمل می کند، به عنوان یک فیلم دزدی ناآگاه که در حال انجام است. به نظر می رسد ریچی برای انجام کارها بی تاب است و مستقیماً وارد ماموریت می شود: یک کیف مرموز به سرقت رفته است و دولت بریتانیا یک پیمانکار خصوصی (کری الوز) و تیمش (استاتام، اوبری پلازا و شرکت) را برای بازیابی آن استخدام می کند. به زودی با ماجرا آشنا می شویم: اورسون برای خواستگاری با دلال اسلحه میلیاردی که در دزدی نقش داشته است (با بازی هیو گرانت)، تصمیم می گیرد تا بزرگترین ستاره سینمای جهان، دنی فرانچسکو (جاش هارتنت) را که قصد دارد از او استفاده کند، بدزدد. به عنوان طعمه
پیش فرض احمقانه ای است که یک فیلم بهتر از ریچی می تواند با کمی جذابیت، سبک و شوخ طبعی، آن را به فیلمی قابل اجرا تبدیل کند. اما همه چیز اینجا روی خلبان خودکار گیر کرده است. استاتهام کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و فیلم به طور قانع کننده ای او را به عنوان آدم بدی که می خواهد معرفی نمی کند. این به اندازه کافی برای فیلمی خوب است که میخواهد بر حس نشاط آور یک کمدی جنایی تکیه کند، اما این گروه به همین ترتیب به صدای پسزمینه تبدیل میشود. این به این دلیل نیست که بازیگران فاقد شیمی هستند، بلکه به این دلیل است که فیلم به خود زحمت ایجاد هیچ پویایی خوانایی بین شخصیتهای آنها را نمیدهد، و این شوخیهای بیقلب را بدون جایی برای فرود میگذارد. هارتنت کاملاً از قدرت ستاره ای برخوردار نیست که بتواند واقعاً متا طنز شخصیت خود را به کار ببرد و قوس او را به یک حقه روایی بیهوده تبدیل کند.
پلازا، با این حال، غم انگیزترین قطعه از همه آن است. بر روی کاغذ، پتانسیل واقعی بین او و استاتهام وجود دارد – هجوم بیآزار پلازا با شی بیتحرک و بیحرکتی که استاتهام است ملاقات میکند – و ما آن را در جیبها میبینیم. اما او بیشتر به عنوان یک بازیکن جانبی در فیلمی باقی میماند که نمیداند چگونه از شیمی آنها استفاده کند یا فقط افسار را به پلازا بدهد تا اسلحههای بیشتری شلیک کند و شوخیهای بیشتری بسازد. در عوض لحظات کوتاهی از جذابیت شیطانی او و ثانیههای هیجانانگیز و گذرا او با حرکت آهسته با هارتنت که روی صندلی راننده خمیده بود، از شیشه ماشین بیرون میکشیم.
عملیات فورچون: Ruse de Guerre
رتبه R برای زبان و خشونت. مدت زمان: 1 ساعت و 54 دقیقه. در تماشاخانه ها.